چشماش خيس بود ، دستاش ميلرزيد هنوز هم تصاوير شب قبل مثل يه فيلم از جلوي چشاش رد ميشدن ياد هر لحظه اش هم براش طاقت فرسا بود ، بغض گلوش و ميفشرد ... هر كاري ميكرد گريه اش تمومي نداشت نه مگه ميشد ، مگه ميشد اين مرد همون مرد سه سال پيش باشه مگه ميشد سهيل انقدر تغيير كرده باشه ... نه خدايا نميتونست باور كنه .. همين افكار بود كه اونو آزار ميداد و گريه اش بيشتر ميشد ... تو همين حال و هوا بود كه به خونه پدرش رسيد ... اما دستاش ناتوان بودن نميتونست زنگ و فشار بده ... با چه رويي ...اما چاره اي نداشت ... زنگ به صدا در اومد ... مونا با خنده در رو باز كرد اما با ديدن مينا خنده رو لبهاش خشكيد ... با صدايي لرزون پرسيد
__________________
ان لم تكن معي والزمان شرم برم...لاخير فيك والزمان ترللي
كه او را مي درد گرگ يا پلنگي
حقيقت بچه آهوي قشنگي كه او را نيست يك لحظه درنگي
حقيقت راز آن مرگ عجيبي كه دارد با طبيعت سر جنگي
حقيقت را در آن طوفان ديدم كه هر دم مي زند در گوش زنگي
حقيقت را چونان فانوس ديدم كه آتش را بسازد پاره سنگي
حقيقت در دل آتشفشاني كه باران سازد او را هفت رنگي
حقيقت آسماني آفتابي
در آن تلخش نهفته راز ديرين
حقيقت گاه تلخ و گاه شيرين
حقيقي باش پنهانش نداري
اگر خواهي سر از كارش درآري كه مرزش در درون باشد بده گوش
گهي زهر و گهي چون شربت نوش
گلى خوشبوى در حمام روزى
رسيد از دست محبوبى به دستم
بدو گفتم كه مشكى يا عبيرى
كه از بوى دلاويز تو مستم
بگفتا من گِلى ناچيز بودم
وليكن مدتى با گُل نشستم
كمال همنشين در من اثر كرد
وگرنه من همان خاكم كه هستم
جبته لك ، أهم شيء لا تستعجل
وهذه الترجمة لمن أراد ...
ورده معطره في يوم من ايام
وصلت من حبيبى الى ايدى
قلت له معطره في مسك ولا عنبر
لانه دخت من عطر وردتك
قلت له انا كنت ورده ولا شى
لكن قعدت معا ورده لفتره
وقعدتى معا ورد صرت مثل الورد معطر
لو مو قاعده ولا عاشرت هذا الورد كان الحين انا مثل تراب
صتيمة
پس از تعريف هويت دينى و بيان شاخصه هاى آن ، الوافي بررسى راه هايى كه منجر به تقويت آن مى گردد ضرورت مى يابد؛ چرا كه با آگاهى از شاخصه هاى هويّت دينى ، غيث ، الشامخة اين پرسش در اذهان ، پـيـدايـى مـى گـيرد كه راه هاى تقويت شاخصه هاى هويّت دينى كدام است ؟ با شناخت راه هاى تـقـويـتـى ، مـى توان گام هاى اساسى در جهت تثبيت هر چه بيش تر هويّت دينى برداشت . اين فصل ، در پى آن است تا برجسته ترين روش هاى تقويت هويّت دينى ، را به ما بنمايانَد.
صتيمة
پس از تعريف هويت دينى و بيان شاخصه هاى آن ، الوافي بررسى راه هايى كه منجر به تقويت آن مى گردد ضرورت مى يابد؛ چرا كه با آگاهى از شاخصه هاى هويّت دينى ، غيث ، الشامخة اين پرسش در اذهان ، پـيـدايـى مـى گـيرد كه راه هاى تقويت شاخصه هاى هويّت دينى كدام است ؟ با شناخت راه هاى تـقـويـتـى ، مـى توان گام هاى اساسى در جهت تثبيت هر چه بيش تر هويّت دينى برداشت . اين فصل ، در پى آن است تا برجسته ترين روش هاى تقويت هويّت دينى ، را به ما بنمايانَد.
اليمامه لايكون تسبينن بس ههههههههههه
__________________
ان لم تكن معي والزمان شرم برم...لاخير فيك والزمان ترللي
جبته لك ، أهم شيء لا تستعجل
وهذه الترجمة لمن أراد ...
ورده معطره في يوم من ايام
وصلت من حبيبى الى ايدى
قلت له معطره في مسك ولا عنبر
لانه دخت من عطر وردتك
قلت له انا كنت ورده ولا شى
لكن قعدت معا ورده لفتره
وقعدتى معا ورد صرت مثل الورد معطر
لو مو قاعده ولا عاشرت هذا الورد كان الحين انا مثل تراب
شكرا للمترجم وصديق المترجم
جبتها ياللذيب انا اعرف الترجمه وسامعها صوتيا ماشالله على جمشير اشهد انه وليده
__________________
ان لم تكن معي والزمان شرم برم...لاخير فيك والزمان ترللي